قسمت چهاردهم زخم کاری - مجله هدیه

در خلاصه داستان این قسمت آمده است:

با مرگ مائده نزاع بین خانواده های مالکی و ریزآبادی به بالاترین حد خود می رسد. منصوره در صدد است هرچه زودتر مقدمات ورود ناصر و میرلوحی را به ایران محیا کند. سمیرا با ادعایی که درباره پسرش نموده است، موجب فرو رفتن خانواده اش در باتلاقی خود ساخته شده است و شرایط روحی اش بعد از مرگ مائده به هم ریخته تر می شود...

مرگ مائده فرایند فروپاشی نقشه ها و زندگی مالک و سمیرا را سرعتی چند برابر می بخشد. سمیرا به لحاظ روحی به ضعیف ترین و شکننده ترین حالت خود می رسد و عذاب وجدانش حالا هرلحظه و همه جا با اوست. تماشا شبح حاج عمو کم بود که حالا مائده هم به او اضافه می شود. همین خیالات و تماشا تصویر و روح کسانی که از سمیرا زخم خورده اند، درنهایت کار خودش را می نماید. سمیرای ناهوشیار و عصبی در جاده شمال و در راه برگشت به خانه تصادف می نماید و هانیه به شدت مجروح و دچار مرگ مغزی می شود.

از این جا فرایند تلافی ها و تسویه حساب ها آغاز می شود. هانیه به جای مائده، حلیمه به جای سودابه، حاج مظفر و اخوان به جای نجفی و.... ناصر با توپ پر و دست باز برای انتقام بر می شود. او هم مثل مالک عده ای را به خانه اش می فرستد تا زندگی مالک را برهم بریزند و درنهایت خدمت کار خانه را بکشند. کلک اخوان و حاج مظفر هم در اوکراین کنده می شود. آن ها که با تماشا فرایند افول مالک در پی بیرون کشیدن گلیم خودشان از آب بودند، اسیر شعله انتقام ناصر می شوند.

اما این که چطور ناصری که برای آب خوردن خودش هم قدرت تصمیم گیری نداشت، حالا با تسلط به خود و در هیبت یک رئیس مافیا بر می شود، جای سوال و تعجب دارد. گیریم گنگ بودن شکل گرفتن رابطه کیمیا و مالک به علت حذف و سانسور ها باشد، تغییرات ناصر چطور؟ ناصر در زمان زنده بودن دخترش بیشتر از مرگش برای او گریه می کرد. حالا سر قبر دخترش پنج دقیقه هم نمی ماند و به محض رسیدن میرلوحی و منصوره مدام به او می گویند که بلند شود. چرا؟ ناصر هرقدر هم در پی انتقام باشد، این موضوع نباید تاثیری در زخمی که از مرگ دخترش خورده است، بگذارد.

اما این هم در کنار بی توجهی ها و سهل انگاری های دیگر سریال زخم کاری می گذرد. زخم کاری ناگهانی آمد، ناگهانی در میانه راهش چند روزی توقیف شد و ناگهانی هم خبر رسید که قسمت پانزدهم قسمت پایانی اش خواهد بود. هر آن چه مالک ساخت و به دست آورده بود، از چنگش در می آید و زخمی که مالک از ناصر و منصوره می خورد، احتمالا کاری تر از آن هایی است که به آن دو زده است.