سفر به جزیره فوگو؛ یکی از چهار گوشه زمین
به گزارش مجله هدیه، کای بورلی، به جزیره فوگو، سرزمینی در دورترین نقطه کره زمین، سفر نموده است؛ اینجا سرزمینی رام نشده است که دل هر گردشگری را می برد.
کای بورلی معتقد است که سفر به دورترین نقطه روی زمین، کاری سخت و احتیاجمند برنامه ریزی، انعطاف پذیری و استقامت است. در ادامه، یادداشت او را از سفر به این جزیره بکر می خوانید:
برای رفتن به جزیره ی فوگو، یکی از چهار گوشه جهان، باید سه سفر هوایی، دو سفر جاده ای و یک سفر دریایی را متحمل شد تا از میان یخ های متراکم به این جزیره برسید.
حتما باید فوگو را که مردمانی ماهی گیر در آن ساکن هستند و فاصله ای دور با ساحل نیوفاندلند و لابرادور در کانادا دارد، ببینید و وقتی هم که به این سرزمین دست نخورده رسیدید، دیگر از آن دل نخواهید کند؛ هرگز.
جزیره فوگو که از نظر مساحت از جزیره وایت، حدود 100 مایل مربع کوچک تر است و جمعیتی کمتر از 2500 نفر دارد، تا همین اواخر، در برابر مسائل زانو زده بود و در معرض ورشکستگی کامل قرار گرفته بود. ساکنان جوان جزیره در حال ترک آن بودند. صنعتی که 300 سال پیش مهاجران ایرلندی و انگلیسی را به اینجا کشانده بود، تقریبا به علت ماهیگیری بی رویه ماهی های کاد از بین رفته بود.
جاذبه های کمی در این جزیره وجود داشت که گردشگران را به این محیط خصمانه و مملو از سنگ های بی حفاظ گرانیتی که در معرض بادهای سرد قرار گرفته اند، می کشاند. آینده فوگو، نامعلوم بود.
زیتا کوب، که یکی از ساکنان قبلی این جزیره بود و اکنون یک مولتی میلیونر است، دست به اقداماتی در جزیره زد. او دختر یک ماهی گیر بی سواد بود که کوشش می کرد غذای خانواده اش را تامین کند، به محض اینکه شرایطی برای تحصیل در رشته بازرگانی برای او مهیا شد، از جزیره رفت. زمان زیادی طول نکشید که او به ثروت زیادی از تجارت فیبر نوری دست یافت.
او اکنون به جزیره برگشته و تصمیم گرفته است که جهان را از اتفاقاتی که در کنج آن می گذرد، آگاه کند. به همین منظور، زیتا یک هتل لوکس در بی ثمرترین نقطه زمین بنا کرد.
مردم محلی فکر می کردند او دیوانه شده است. اما این کار، چالش غیرمنتظره ای بود. او با این ذهنیت که اینجا را خواهم ساخت و مردم به اینجا خواهند آمد به دیدار یک معمار محلی رفت تا مسافرخانه ای با 29 اتاق بسازد که با منظره منطقه در هم آمیزد.
ساخت این هتل سه سال طول کشید و از چنان زیبایی و ظرافتی برخوردار است که به عنوان یکی از 100 هتل معتبر جهان، نظر گردشگران ثروتمند را از نقاط مختلف جهان، از استرالیا گرفته تا انگلستان و شاید حتی از سه گوشه دیگر زمین - هیدرا، پاپوآ گینه نو و مثلث برمودا، به خود جلب نموده است.
گردشگران در این ساختمان چهار طبقه لوکس، کارهای زیادی برای انجام دادن خواهند داشت تا رضایت شان جلب گردد. برای ساعاتی که گردشگران در خارج از هتل به سر می برند هم فعالیت های زیادی در نظر گرفته شده است که به فراخور هر فصل تغییر می نماید.
تماشای نهنگ ها، ماهیگیری، قایقرانی، پیاده روی، حمام آب داغ بدون سقف در حین تماشای توده های یخ شناوری که به آرامی می لغرند و در ماه های تابستان و پاییز، مثل ذرات طلایی به نظر می رسند.
زمستان و بهار هم جذابیت های خودشان را دارند. برنامه های مفصلی برای آن ها در نظر گرفته شده است که گردشگران را ناامید نمی نماید.
بازدید من از این جزیره، با پیاده روی به دور جزیره به همراه یکی از بومیان منطقه آغاز شد. روی دیویر، مردی از جنس دریا است. او فردی باهوش و زیرک است. سنش را نپرسیدم، اما احتمالا باید در دهه هفتم عمرش باشد و بیشتر عمر خود را در اقیانوس اطلس گذرانده باشد.
او، بعلاوه نویسنده و شاعر است و زمانی که در مسیرهای برفی جزیره راه می رفتیم، اسکله های ماهیگیری را نشان می داد که در آن، ماهی ها را نمک سود می نمایند تا کل زمستان را دوام بیاورد. او شعرهایی را برایم خواند که زمانی که منتظر به تله افتادن ماهی های کاد است، آن ها را سروده بود.
ساکنان جوان جزیره فوگو هم مشغول کارهایی هستند که محدود به کارهای هتل نیست. آن هایی که ویژگی های ذاتی این منظره ها و پیش بینی ناپذیری آب و هوایی منطقه را درک می نمایند، از جایگاهی ارزشمند برای گردشگران برخوردارند.
اسنوموبایل سواری در یک دریاچه یخ زده تجربه ای بسیار هیجان انگیز برای من بود؛ اما واقعیت این است که دستان مطمئن روی از من محافظت می کرد.
او در خصوص ضخامت یخ به من اطمینان کافی را داده بود و برای اینکه قطر یخ را به من نشان بدهد، یک سوراخ ماهیگیری عمیق در یخ ایجاد کرد و ریسمان بلندی به دست من داد که در انتهای آن کمی پنیر گره زده بود و یاریم کرد تا ماهی قزل آلا شکار کنم.
او به من ساختن یک سرپناه برفی را یاد داد که برای ساختنش، احتیاج به قدرت بدنی زیادی است.
تجربه جالب، اما سردی بود. خشنود بودم که در نهایت به میان رفاه و نعمت های واقعی هتل برگشتم تا شامی عالی را صرف کنم که به دست یک سرآشپز حرفه ای طبخ شده است.
تمام شب را به شدت برف بارید و من احتیاج به استراحت داشتم. زمانی که به ستاره ها نگاه می کردم، به این فکر می کردم که چگونه بصیرت زیتا کوب به همراه صنعت که به یاری ساخت این هتل آمد، توانست به معنای واقعی کلمه این جزیره را نجات بدهد. شانس زمانی به جزیره رو آورد که زیتا کوب مولتی میلیونر مسافرخانه جزیره را ساخت.
قبل از اینکه راز این جزیره فاش گردد، به اینجا بیایید.
منبع: کجارو / dailymail.co.uk